تساوی
تساوی، در لغت به معنی برابری و همانندی دو چیز با یکدیگر است. در اصطلاح اهل منطق، تساوی، یکی از نسبتهای چهارگانه (= نِسَبِ اربعه) بین دو کلی است (در برابر «تباین») و آن چنان است که هر یک از دو کلی بر تمام
نویسنده: اصغر دادبه
تساوی، در لغت به معنی برابری و همانندی دو چیز با یکدیگر است. در اصطلاح اهل منطق، تساوی، یکی از نسبتهای چهارگانه (= نِسَبِ اربعه) بین دو کلی است (در برابر «تباین») و آن چنان است که هر یک از دو کلی بر تمام مصادیق کلی دیگر صدق کند و تمام افراد آن کلی را نیز دربرگیرد، مثل مفهوم «انسان» و مفهوم «ناطق» که مفهوم هر یک شامل افراد دیگری نیز میشود، یعنی که هر انسانی ناطق است و هر ناطقی انسان. چنین است نسبت «حیوان» و «حساس» که هر حیوانی، حساس است و هر حساسی، حیوان و نیز نسبت بین «جسم» و «متحیّز» (= جایگیر) که هر متحیزی جسم است و هر جسمی متحیّز.
نقش موجبهی کلیه: بازگشت دو کلی که بین آنها نسبت تساوی برقرار است به دو قضیهی موجبهی کلیه خواهد بود، یعنی برای نمودن نسبت تساوی بین دو مفهوم کلی از دو قضیهی موجبهی کلیه استفاده میشود، بدینسان «هر انسانی ناطق است = هر ناطقی انسان است»، «هر حیوانی حساس است = هر حساسی حیوان است»، «هر جسمی متحیّز است = هر متحیزی جسم است». از دو کلی که بین آنها نسبت تساوی برقرار است به متساوی تعبیر میشود، یعنی انسان و ناطق، حیوان و حساس، و جسم و متحیز متساویند.
فرق تساوی و ترادف: تساوی، نسبت بین دو مفهوم کلی که هر یک بر افراد کلی دیگر صدق کند و ترادف، وضع دو یا بیش از دو واژه است برای بیان یک معنی مثل دلالت انسان و بشر بر مردم. بدین ترتیب گرچه در کتب منطق از این معنی سخنی در میان نیامده است اما میتوان نتیجه گرفت که بین تساوی و ترادف یک وجه اشتراک وجود دارد و یک وجه اختلاف: الف) وجه اشتراک، همان مسألهی تساوی است، یعنی واژههای مترادف، به عنوان مفاهیم کلی، متساویند، چنانکه میتوان گفت: هر انسانی بشر است و هر بشری انسان. درست مثل انسان و ناطق که میتوان گفت: هر انسانی ناطق است و هر ناطقی انسان. ب) وجه اختلاف، در مسألهی «وضع» نهفته است. بدین معنی که واژههای مترادف برای نامیدن یک معنی وضع شدهاند، اما واژههای با مفاهیم کلی متساوی برای یک معنی وضع نشدهاند. توضیح آنکه صدق انسان و بشر بر مردم با صدق انسان و ناطق بر مردم یا حساس و حیوان بر جانور یکسان نیست. فی المثل ناطق، برجستهترین صفت ذاتی انسان است و بر طبق نظریهی فلاسفهی الهی حقیقت انسان همانا نطق است و به همین سبب و بر این بنیاد بین انسان و ناطق نسبت تساوی برقرار میگردد. تساوی حیوان و حساس هم با همین مبانی توجیه میگردد. چنین است که بین تساوی و ترادف نسبت عموم و خصوص مطلق برقرار است، یعنی واژههای مترادف، متساوی هستند اما تمام واژههای متساوی، مترادف نخواهند بود (= ترادف، نسب اربعه).
منابع :
مصنفات بابا افضل، 505/2؛ اساس الاقتباس، 9؛ جوهر النضید، 6؛ الحاشیة علی تهذیب المنطق، مؤسسة النشر الاسلامی، 31-32؛ اشکال المیزان، 20-21.
منبع مقاله :
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسهی انتشارات حکمت، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}